مثلا من: راستی از فلان دوستت چه خبر؟ چی شدن با اون پسره که خیلی دوستش داشت؟
مثلا یک نفر: هیچی بابا با اون که به هم زدن! الان کلی پسر تاپ دور و برشه!
مثلا دوباره من: وا اون که خیلی عاشقش بود. کی حالا دور و برشه مگه؟
مثلا دوباره اون یک نفر: یکیشون ماشینش BMW ست... یکشون خونه ش فرشته ست... یکیشون باباش نماینده ی وزیرِ سفیرِ فرماندارِ کارخونه ی شرکتِ نمی دونم چی چیه... یکیشون یه متر و یه میلیون سانت قدشه... یکیشون اقامت استرالیا داره... اون یکی هم اقامت کانادا داره البته زن داره ولی گفته مثل اینکه قراره طلاقش بده...
مثلا من: آها! اونوقت از کجا پیدا میشن اینا به همین زود تند سریعی؟
مثلا اون یک نفر: با این یکی که توی مهمونیِ فلانی آشنا شدن، اتفاقا دوست دختر پسره ام اون شب باهاش بوده ولی اصلا به دوست دخترش نمی اومدن پسره خیلی سر تر بوده! با اون یکی ها هم از توی همین گروه هایی که توش عضون!!
.
.
.
پ.ن1: آخرش خودم رو میکشم با این ملاک و معیارهای نسلم!
پ.ن2: کی کی رو واقعا و به خاطر خودش دوست داره؟ اصلا هست هنوز؟ داریم!؟